مبانی نظری و پیشینه پژوهش کنترل عواطف (فصل دوم)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش کنترل عواطف (فصل دوم)
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو پایان نامه کارشناسی ارشد) کنترل عواطف در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc |
![]() |
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو پایان نامه کارشناسی ارشد) کنترل عواطف در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
.
.
.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
کنترل عواطف
هیجان ها از بزرگترین نعمتهای الهیاند که در انسان به ودیعت نهاده شده اند. زندگی بدون آنها، بیروح، تیره و ماشینی می نماید و سلامت روانی و عقلانی انسانها تا حد زیادی به سلامت هیجانی وابسته است. وضعیت هیجانی می تواند قضاوت های فرد در مورد رفتارهای خود و دیگران و نیز نحوه برخوردهای اجتماعی وی را تحت تأثیر قرار دهد. جلوه های هیجانی نقش های متفاوتی ایفا می کنند از جمله اینکه به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با دیگران به کار می روند و فرد می تواند از طریق آنها اطلاعاتی را در مورد احساسات، نیازها و امیال خود به دیگران منتقل نماید.
شواهد بسیاری نشان میدهند افرادی که احساسات خود را به خوبی کنترل می کنند و احساسات دیگران را درک کرده اند و با آنها به خوبی کنار می آیند، در هر زمینه زندگی، خواه روابط خصوصی و خانوادگی و خواه در مراودت های سیاسی و اجتماعی از مزیت خوبی برخوردارند (دان هام، 2008). اداره هیجان ها ممکن نیست، مگر اینکه با هیجان های بنیادین مثل خشم، ترس، اضطراب، شادمانی، تعجب، اندوه، انزجار و عشق آگاه باشیم و همچنین از دانش کافی درباره سطوح هیجان، مراحل، تظاهرات جسمانی، عاطفی، شناختی و رفتاری آنها، هیجان های مثبت و منفی و شدت و ضعف آنها برخوردار باشیم.
شناخت هیجان ها به ما قدرت تحلیل و کنترل می دهد و هر قدر این شناخت (قدرت) بیشتر باشد به سوی مدیریت و کنترل عواطف و بهبود روابط بین فردی جلوتر رفته ایم و در مجموع، گام بزرگی در موفقیت زندگی خود در ابعاد گوناگون برداشته ایم (رجب نیا، 1392). چهار نوع هیجان اصلی در انسان عبارت اند از: خشم (غضب)، افسردگی (غم)، اضطراب (ترس) و عاطفه مثبت (شادی) (آریا و همکاران، 2011).
خشم
خشم یکی از نیرومندترین هیجان هاست، همچون انباری از باروت است که ممکن است با یک جرقه منفجر گردد و به آتشفشانی می ماند که با گدازه های خود، خانمان روابط بین فردی و فرد را به آتش میکشد. اما اگر به مهار آن اقدام کنیم و مدیریت سازمان هیجان خود را به عهده بگیریم، می توانیم با سد آهنین صبر، تفکر عاقالنه و عاقبت اندیشی آن را کنترل کنیم و بیشترین سود را از روابط سالم بین فردی و سالمت تن و روان کسب کنیم.
غضب (خشم) برای دفع ضرر است و انسان ها در برابر این نیرو سه قسم هستند:
1- بسیار عصبانی و تندمزاج: این گروه از حدود عقل و شرع تجاوز می کنند و بیباک به زدن خود و دیگران، دشنام، فاش سازی اسرار و استهزا اقدام می نمایند (صفات درندگان).
2- افراد متعادل: این افراد طبق مقتضای عقل و شرع، عصبانی میشوند. این گروه شجاع، بااراده، بلندهمت و پر دل می باشند.
3- افرادی که غضب و خشم ندارند: این گروه افرادی ترسو و بی عرضه هستند.
دانشمندان علم اخلاق انسانها را طبق دستور دین و عقل، به سمت اعتدال در این قوه و نیرو دعوت می کنند و اعتدال در این امر را منشأ بسیاری از فضایل می دانند و خروج از حد اعتدال را موجب رذایل زیادی همچون ترس، بزدلی، خودکمبینی، بی غیرتی، شتاب و عجله، سوء ظن، انتقام جویی، کج خلقی، کبر، فخرفروشی، قساوت قلب، کتمان حق و افشای سر می دانند (آریا و همکاران، 2011).
پیشینه پژوهش
پژوهش های داخلی
پژوهشی با عنوان تعیین رابطه بین کنترل عواطف و تحریف های شناختی با رضایت زناشویی توسط رجب نیا انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش در برگیرنده تمامی کارکنان زن شاغل در سازمان های مجموعه ی وزارت رفاه شامل سازمان بهزیستی، تأمین اجتماعی، خدمات درمانی و سازمان فنی وحرفه ای، بانک های توسعه تعاون، رفاه کارگران و صندوق های مهر امام رضا و بازنشستگی شاغل، به تعداد 220 نفر بود که 140 نفر به عنوان حجم نمونه به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابـزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های کنترل عواطف، تحریف های شناختی عبداله زاده و رضایت زناشویی ثنایی بود. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین کنترل عواطف و تحریفهای شناختی با یکدیگر و با رضایت زناشویی معنادار است. از بین کلیه متغیرها و خرده متغیرهای وارد شده در مدل پنج متغیر (تحریف های شناختی، خلق افسرده، تفکر همه یا هیچ، فیلتر ذهنی و عاطفه مثبت) وارد مدل شدند و بقیه متغیرها برای پیش بینی متغیر وابسته معنادار نبودند (رجب نیا، 1392).
پژوهشهای خارجی
آریا و همکاران (2011) در پژوهشی نشان دادند افرادی که در مواجهه با رویدادهای فشارزای روانی، احساس غمگینی، پریشانی و راهبردهای تنظیم هیجانها واکنش نامناسب نشان میدهند نسبت با همسالان خود بیشتر رو به مصرف مواد می آورند.
گلمن در پژوهش خود به این نکته اذعان میدارد که کسانی که به مصرف مواد روی می آورند، مواد مخدر را به عنوان راهی برای تسکین هیجانات منفی (اضطراب، خشم یا افسردگی) مصرف میکنند. آنها در اولین تجربه خود با مصرف مواد شیمیایی آشنا می شوند که میتواند احساس اضطراب یا اندوهی که آنها را به ستوه آورده است، تسکین دهد. افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، تمایل بیشتری به مصرف مواد مخدر پیدا می کنند به نظر می رسد افرادی که در مقابل وابستگی به مواد آسیب پذیرند، در مصرف مواد مخدر راهی فوری برای تسکین عواطف و هیجاناتی که سالها موجب درماندگی آنها میشود، پیدا میکنند. این گونه افراد اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتی میشوند که راه گریزی نمی یابند. آنها آگاهی چندانی از عواطف خود ندارند و در نتیجه با این احساس که هیچ کنترلی بر زندگی احساسی خود ندارند، هیچ گونه تلاشی به عمل نمی آورند (گلمن،2010).